جایگاه اخترشناسی و نجوم در مصر باستان

تقویم مصری و تقویم شمسی

جایگاه نجوم و رصد در مصر

اخترشناسان در مصر قدیم، کاهن بودند و فقط اجازه داشتند که علم نجوم را یاد بگیرند. پیشینه رصدهای مصریان شناخته شده نیست. شاید به این دلیل که کاهنان سعی می کردند کتاب های نجومی را میان خودشان حفظ کنند. اخترشناسان مصری دوره تناوب حرکت سیارات را با رصد تعیین کردند. برخی از پژوهشگران اعتقاد داند که ساعت های آبی، عقربه ای و آفتابی نخستین بار پیش از قرن هفتم ق.م در مصر توسعه یافتند. همچنین آن ها برای زاویه سنجی در آسمان ابزارهای قابل حملی را ساخته بودند. به نظر می رسد که رصدهای منجمان مصری چندان دقیق نبوده و دانسته های ریاضی آن ها اندک بوده است. از این رو در مواردی که به ریاضیات پیشرفته نیاز بوده است، به ساده سازی متوسل می شدند. مصریان نخستین مردمانی بوده اند که زنجیره های علمی را به وجود آورده و دانش ها را با یکدیگر پیوند داده اند. این پدیده در عرصۀ علوم تجربی بیشتر به چشم می خورد. در این زنجیره علوم طبیعی، ریاضیات، و پزشکی پیوندی ناگسستنی با یکدیگر داشته و لازم و ملزوم یکدیگر شناخته شده اند.

 

 

استفاده مصریان از نجوم

پیدایش تقویم در مصر باستان

شاید مصریان به گونه ای که امروز مطرح و متداول است، در عرصۀ ریاضیات از جبر و مثلثات سخن نمی گفته اند، ولی در هنر معماری، هیئت و نجوم و سایر مسائل فنی و حرفه ای از معادلات و فرمول های مثلثاتی احتمالاً خیلی پیشرفته و اسرارآمیز بهره می گرفته اند. مصریان در محاسبات نجومی خود از بابلیان بهره گرفته و از به کارگیری دانش ریاضی غفلت نمی کرده اند. تاریخ جهان باستان، مصریان را پدیدآورندۀ تقویم می داند. آنان در آغاز طلوع و غروب، آفتاب را ملاک مطالعات نجومی خود قرار داده و حول این محور حرکت می کرده اند. آنها شبانه روز از طلوع تا غروب آفتاب و تا طلوع بعدی را کوچک ترین واحد محاسباتی تقویمی خود دانسته و فاصلۀ بین طلوع و غروب آفتاب را یک روز به شمار می آورده اند. مدت زمان سی بار طلوع و سی بار غروب آفتاب را یک ماه و دوازده برابر آن را یک سال به شمار می آورده اند. آنها سال را به ۳۶۰ یا ۳۶۵ واحد یا بخش تقسیم کردند که هر بخش یک شبانه روز است و آن را به تقسیمات بالا بخش می نموده اند، به سخن دیگر شمار روزهای ماه نزد مصریان عدد سی بوده است. مصریان سال را ابتدا به سه بخش یا مقطع زمانی چهار ماهه(فصل) تقسیم کردند که منطبق با بالا آمدن و زیاد شدن آب رود نیل و فرونشستن آن بوده است، فصل (بخش) دوم دورۀ کشت و زرع سالیانه و مقطع (فصل) سوم هنگام محصول برداری یا درو کردن غلات بوده است.

 

تقویم مصر باستان

تفاوت تقویم مصریان و بابلیان

 

 تقویم مصریان در زمان امپراطوری باستان به وجود آمده و تقویم خورشیدی (شمسی) بوده، ولی با گردش سالانۀ خورشید با محاسبات بابلیان هماهنگی و انطباق نداشته است. مصریان به اندازۀ بابلیان پیشرفت در این زمینه نداشته و به مفاهیم آن چیزی که امروز حرکت وضعی زمین وحرکت انتقالی آن می گویند آشنایی نداشته اند. آنها ابتدا زمین را هم مانند کرۀ خورشید ثابت و بی حرکت می دانسته اند. آغاز سال مصریان همان روزی بود که ستارۀ زهره همراه و همزمان با غروب خورشید، می درخشید و در این هنگام معمولاً طغیان رودنیل صورت می گرفته است. اخترشناسان مصری پس از مشاهدات و مطالعات مکرر دریافتند که این واقعه هر ۳۶۵ روز یک بار روی می دهد و آن را یکسال یا یک دورۀ ۳۶۵ روزه نامیدند. این اخترشناسان همین مدت زمان را به دوازده بخش تقسیم کردند و هربخش را یک ماه نامیدند و هر ماه را به سی بخش یعنی یک شبانه روز، با یک بار طلوع آفتاب (خورشید) و غروب آن و تا طلوع بعدی تقسیم کردند. مصریان با افزودن پنج روز به عنوان جشن های پایان سال این رقم را به ۳۶۵روز به تقلید از بابلیان افزایش دادند، ولی این محاسبات نجومی سال مصریان به سال شمسی (خورشید) به مدت شش ساعت به عقب می افتاد.

در محاسبات نجومی امروز تقویم سالیانه با پذیرفتن سال کبیسه که ۳۶۶ روز است و هر چهار سال یک بار اتفاق می افتد، این نقیصه برطرف شده ست. قبطیان خود نتوانسته بودند این اشکال را برطرف نمایند، از این رو این تقویم طی قرن ها بیش از پیش با گردش خورشید ناهماهنگ بود واختلاف پیدا میکرد و تنها هر ۱۴۶۰سال یک بار این اختلاف برطرف می شد. این گردش ۱۴۶۰سال وسیلۀ اخترشناسان مصری کشف و شناخته شد و آن را دوران سوتیس که واژه قبطی برای ستارۀ زهره است نام گذاشتند. تقسیم سال به چهار فصل که هر کدام به مدت سه ماه به طول انجامد ابداع شرقیان است، نه مصریان. منجمان یونانی که خود دانش آموختگان و پرورش یافتگانی درنزد استادان بابلی و تاحدودی مصری بوده اند، این تقسیم سالیانه به چهارفصل را جهانگیر دانسته اند، ولی این بدان معنا نیست که در فصل بهار یا تابستان و پاییز و زمستان شرایط اقلیمی و آب و هوایی کرۀ زمین یکسان است، زیرا ممکن است در بخشی از کرۀ زمین تابستان همراه با زمستان در بخش دیگری از این کره باشد.

مصر باستان و نجوم

مصریان الهۀ ایزیس را در ستاره آب ثابت می شناخته اند که همان سوتیس در فرهنگ نجومی آنهاست. ایزیس الهۀ نعمت و باران و باروری مصریان بود و سوتیس نیز تبلوری از این ستاره است. ایرانیان قدیم نیز ستارۀ زهره را مظهر باران می دانسته اند که «ناهید = آناهیتا»  عنوان نجومی – دینی آن است. مصریان سوتیس را مظهر پاکی و پاکدامنی و طراوت می دانسته اند، ایرانیان نیز آناهیتا را که خود به معنای پاک و نیالوده (بدون لکه) است، همین گونه تصور می کرده اند. ستارۀ ناهید در نزد ایرانیان آفریننده باران و طراوت است که گرمای آتشین خشکسالی آفریده شده از سوی اهریمن را خنثی کرده و به بهار و نعمت مبدل می سازد. شماری از فراعنۀ مصر علاقۀ فراوانی به دانش هیئت و نجوم داشته و برخی از آنان درنزد کاهنان معابد با شگفتی های خلقت آشنا شده اند.

کاهنان منجم مصری شماری از ستارگان را شناخته و به ویژگی های آنها پی برده اند و به این نتیجه رسیده اند که پیوندی مستقیم و ناگسستنی میان زمین و آسمان برقرار است. به سخن دیگر آنچه بر روی زمین اتفاق می افتد در آسمان طراحی شده وحرکت ستارگان و طلوع و غروب خورشید، یعنی پیدایش شب و روز و بروز گرما و آمدن فصل زمستان، انعکاسی از همین پیوند است. منجمان مصری حرکت ستارگان را نقل و انتقال پیام هایی برای انسان های روی زمین به شمار می آورده اند و از روی این حرکات و سایر فعل و انفعالاتی که در زمان های مختلف، بامداد، شامگاه، نیمه شب و.. در آسمان ها مشاهده می کرده اند، پیشگویی های خود را به مراحل اطمینان بخشی رسانده وآن را به مردم انتقال می داده اند. این پیشگویان همانند کسانی بوده اند که از اسرار آسمانی آگاهی داشته و به آسانی به کسی منتقل نمی کرده اند. شماری از فراعنۀ مصر و امپراطوران یونان از جمله اسکندر مقدونی سخت به این گونه یافته ها و بررسی ها اعتقاد داشته اند.

شماری از منجمان همواره در دربار فراعنه به سر می برده اند و آغاز و پایان جنگ ها را پیشگویی می کرده و یا پیروزی یا شکست فراعنه را پیش از آغاز جنگ و حتی چگونگی روند پیکار فراعنه با دشمنانشان را از پیش خاطرنشان می کرده اند. البته این تفکر تا مدت ها در جهان و حتی تا به امروز حفظ شده و پیشگویان، معبران و خوابگزاران هنوز هم در آمریکای جنوبی، هندوستان، ایران، یونان ودیگر کشورهای اروپایی، قارۀ آفریقا و آسیا به این کار مشغول هستند. از جمله پیشگویی های این منجمان و کاهنان وقوع طوفان، طغیان ناگهانی رود نیل و بروز قحطی و خشکسالی بوده است.

گفتنی است که مصریان و کشت و زرع آنها به طغیان و فروکش کردن آب رود نیل شدیداً وابسته بودند. اگر رود نیل به گونه ای ناگهانی و غیر منتظره و خارج از زمان متعارف طغیان می کرده است، منجمان و معبران مصری این طغیان ناگهانی را که موجب  از بین رفتن محصولات و بروز قحطی و گرسنگی می شده است، ناشی از خشم خدایان از جمله نارضایتی الهۀ نیل از مردم مصر می دانسته اند. باز هم اتفاق افتاده است که رود نیل به موقع طغیان نکند و یا طغیان رودخانه به گونه معمول نباشد که مصریان بتوانند از گل و لای حاصل از آن بذرافشانی کنند، این نیز همان تعبیر بالا را داشته است. عدم طغیان سالیانۀ رود نیل که به ندرت اتفاق افتاده است در تاریخ مصریان به عنوان هراس انگیز ترین و فاجعه بارترین رویداد به شمار آمده است. چنین رویدادی بروز قحطی را بی هیچ تردیدی در میان مصریان تأیید می کرده است.

اهرام اسرارآمیزی که با نگاه به آسمان ساخته شدند!

طبق کشف دانشمندان سه هرم اصلی از هشت هرم مصر طبق سه ستاره کمربند صورت فلکی شکارچی یا جبار ساخته شده است. این امر در ظاهر هم کاملاً مشهود است. اگر با چشم غیر مسلح به این صورت فلکی نگاه کنید خواهید دید که در کمربند آن دو ستاره پرنورتر دریک خط قرار دارند و ستاره سوم کم نور تر است ودر انحراف کمی از دو تای قبلی قرار گرفته است. در ساخت اهرام مصر نیز دو هرم متعلق به فرعون بزرگ تر و هرم سوم متعلق به ملکه مصر و کمی کوچک تر است که با انحراف کمی از بقیه ساخته شده است. در دیواره اهرام (هر سه هرم) سوراخ هایی به عنوان دودکش و یا هواکش تعبیه شده که به اتاق قبر متصل می باشد. دانشمندان با استفاده از دستگاه های لیزری پی بردند که این سوراخ ها دقیقاً در راستای ستاره ای خاص در آسمان ساخته شده است.

مطابقت چهار هرم دیگر در سایر نقاط مصر، با همین صورت فلکی (صورت فلکی جبار) نیز این امر را ثابت می کند که هواکش های هر هرم رو به سوی ستاره مخصوص آن هرم دارد! وین هرشل (Wayen Herschel) نویسنده ای که در زمینه نجوم و باستان تحقیق می کند به یافته های اسرار آمیز و در عین حال قابل تاملی در سال های اخیر دست یافته است. او کشف کرد که زاویه ای که ابوالهول در اثر تلاقی با سه هرم صحرای جیزه به وجود می آورد درحقیقت همان زاویه ای است که درخشان ترین ستاره صور فلکی اسد(شیر) با ردیف ستارگان در کمربند شکارچی به وجود آورده است.

 

بیشتر بخوانید:

معماری در خدمت نجوم قسمت اول

معماری در خدمت نجوم قسمت دوم

ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.