معماری در خدمت نجوم (قسمت دوم)

اخترشناسی تمدن ها: تمدن اسلامی

در قسمت اول درمورد باستان اخترشناسی، بناهای نجومی و اخترشناسی تمدن های اولیه و پیش از اسلام نوشتیم. در این قسمت به دنبال بررسی نجوم در تمدن اسلامی و ایران بعد از اسلام هستیم. با شباهنگ همراه باشید.

تا حدود هزار سال بعد نجوم در میان اخترشناسان مسلمان رواج داشت. در واقع نجوم عمدتاً از یونان به کشورهای اسلامی انتقال یافت. بسیاری از کتاب های اخترشناسی از یونانی به عربی ترجمه شدند؛ از جمله “مجسطی” که مهم ترین کتاب نجومی در میان اخترشناسان مسلمان به شمار می رفت. یکی از دلایل گرایش مسلمانان به نجوم، نزدیکی کانون نجوم یونان به سرزمین های اسلامی بود. دیگر این که بسیاری از فریضه های دینی اسلام با پدیده های نجوی ارتباط دارد. همان طور که می دانید، ادای فریضه نماز، با پدیده های نجومی مانند طلوع و غروب خورشید، سپیده صبح و … ارتباط دارد.

تمدن اسلامی

 

منجمان مسلمان برای تعیین جهت قبله و محاسبه زمان دقیق نمازها، به مثلثات کروی نیاز داشتند. البته مثلثات کروی در دیگر محاسبات نجومی نیز کاربرد داشته است و دارد. بطلمیوس برای محاسبات مربوط به مثلثات کروی از شیوه نادقیقی استفاده می کرد. به نظر می رسد که از شش رابطه جدید مثلثاتی (یعنی سینوس، کسینوس، تانژانت، کتانژانت، سکانت و کسکانت)، پنج مورد از آن ها در ریاضیات و نجوم دوره اسلامی ریشه دارند و فقط سینوس خاستگاه هندی دارد.ابوریحان بیرونی منجم مشهور ایرانی در قرن چهارم هجری برای نخستین بار مثلثات کروی را به صورت علمی مستقل ارائه داد.در تقویم مسلمانان، آغاز ماه های قمری به رویت هلال در آغاز هر ماه بستگی دارد. البته در مورد پدیده هایی مانند طلوع و غروب، روش های محاسباتی منجمان یونان در دسترس مسلمانان بود، اما در مورد رویت هلال، در نجوم یونان کاری انجام نشده بود. منجمان مسلمان با رصدهایی به ضابطه های گوناگونی در زمینه رویت هلال دست یافتند.یکی از مهم ترین کارهای منجمان مسلمان، نامگذاری ستاره ها بود. بسیاری از نام های امروزی ستاره های نیز مستقیما عربی است، و یا به نوعی تغییر شکل یافته از عربی، همچنان کاربرد دارند. این نام ها در کتاب “صورالکواکب” از عبدارحمن صوفی، منجم بزرگ ایرانی قرن چهارم هجری قمری آمده است. او در این کتاب، موقعیت ستاره ها را مشخص کرده و از صورت های فلکی نقاشی هایی کشیده است.یکی از مهم ترین کارهای منجمان مسلمان، نامگذاری ستاره ها بود. بسیاری از نام های امروزی ستاره های نیز مستقیما عربی است، و یا به نوعی تغییر شکل یافته از عربی، همچنان کاربرد دارند. این نام ها در کتاب “صورالکواکب” از عبدارحمن صوفی، منجم بزرگ ایرانی قرن چهارم هجری قمری آمده است. او در این کتاب، موقعیت ستاره ها را مشخص کرده و از صورت های فلکی نقاشی هایی کشیده است.از دیدگاه کلی، منجمان مسلمان بیشتر پیرو منجمان یونان بودند. آن ها فرضیه زمین مرکزی بطلمیوس را پذیرفتند؛ اما با گذشت زمان و طی قرن ها، خطاهای مدل بطلمیوسی در پیش بینی موقعیت سیارات جمع و زیاد شد. آن ها کوشش می کردند با تغییراتی، مدل بطلمیوس را برای عصر خود تصحیح کنند. به این ترتیب، نقدها و مدل های جدیدی از هیات بطلمیوسی عرضه شدند که البته همه آن ها، زمین مرکزی بودند.منجمان مسلمان نتیجه رصدهای نجومی را که انجام می دادند، در جدول هایی وارد می کردند. آن ها مجموع این جدول های و روش های محاسباتی را در کتاب هایی به نام “زیج” جمع آوری می کردند. برخی از مهم ترین زیج های دوره اسلامی عبارتند از: “زیج صابی” ازبتانی حدود ۲۹۰ هجری قمری (ه.ق)، “زیج جامع کوشیار” از کوشیار گیلانی حدود ۳۹۰ ه.ق، “زیج ایلخانی” از خواجه نصیرالدین طوسی حدود ۶۴۰ ه.ق، “زیج خاقانی” از غیاث الدین جمشید کاشاین حدود ۸۲۰ ه.ق و “زیج الغ بیک” حدود ۸۴۰ ه.ق.

مردمان مصر و بین النهرین در دوران باستان به دلایل مختلفی به این دانش روی آوردند. یکی از دلایل کشاورزی بود. زیرا از مشاهده فصول مربوط به کشاورزی به این نتیجه رسیده بودند که این فصول با حرکت خورشید و موضع بعضی از سیارات و صورت های فلکی ارتباط و وابستگی دارند. از دیگر دلایل توجه به علم نجوم علم احکام نجوم و پیش بینی پدیده های گوناگون به وسیله آن و بالأخره دلیل دیگر علت تقویمی و گاهشماری بود.

در دوره اسلامی، تعریف ها و طبقه بندی های متفاوتی برای توصیف حیطۀ علم نجوم بیان می کردند و علم نجوم به شاخه های مختلفی تقسیم می شد. نجوم آن دوره دو زمینه اساسی را شامل می شد؛ یکی مبتنی بر دلالت های کواکب بر آینده که احکام نجوم نام داشت و دیگری مبتنی بر مسائل علمی نجوم بود که شاخه هایی چون ابعاد و اجرام، محاسبات زیجی و تقویمی، علم مواقیت( زمان سنجی)، نجوم کروی و ساخت ابزار های نجومی را شامل می شد.

به طور کلی نجوم دردوره اسلامی بر پایۀ سه سنت نجومی ایرانی ، هندی و یونانی بنا شده بود. مسلمانان نخست با سنت نجومی ایرانی آشنا شدند و اندکی بعد با مطالعۀ آثار نجوم هندی  از این سنت نجومی نیز بهره گرفتند، اما تأثیر سنت یونانی به مراتب بیش از دو سنت دیگر بود.

ایران

در دوره های بعد و با ورود اسلام به ایران نه تنها از توجه به نجوم در میان ایرانیان کاسته نشد بلکه دانشمندان و منجمانی پدید آمدند که آوازه شهرت آنها بعد سالیان زیاد در تمام جهان پیچیده است.این علاقه ایرانیان به علم نجوم و پرورش منجمان به دوران معاصر هم مربوط می شود تا آنجا که افراد صاحب نامی در این عرصه ظهور کردند که یکی از این منجمان برجسته حبیب الله نجومی بود. وی در ۱۲۸۷خورشیدی در شیراز دیده به جهان گشود. پدر و اعضای خانواده اش از مشاهیر علم هیئت و نجوم بودند که تقریباً طی سه نسل برای استخراج و چاپ تقویم تلاش کردند. نجومی از ۹ سالگی تمام فنون و رموز علم نجوم را نزد پدر فرا گرفت آن چنان که وی توانست در ۱۸ سالگی به استخراج و محاسبه تقویم بپردازد و در ۱۳۱۲خورشیدی نخستین تقویم خود را انتشار دهد تا بتواند به عنوان ناشر سالنامه ایران شناخته شود تا اینکه سرانجام پس از عمری تلاش در حوزه علم نجوم در ۲۴ شهریور ۱۳۶۶خورشیدی در ۷۲ سالگی دیده از جهان فروبست.

خواجه نصیر الدین طوسی

خواجه نصیر

یکی از دوره های درخشان ایران در علم نجوم دوره ایلخانی بود. در این دوره رصدخانه مراغه توسط خواجه نصیرالدین طوسی منجم عصر و صاحب زیج معروف ایلخانی بنیاد نهاده شد. این رصدخانه به عنوان بزرگترین مرکز نجوم جهان شناخته می شد و وجود آن ایران را در عرصه ستاره‌شناسی پیشتاز کرد. در واقع این رصدخانه جایی بود که برای مشاهده، بررسی و اندازه‌گیری پدیده‌های آسمانی ساخته شده بود.

در رصدخانه مراغه به عنوان یکی از مراکز علمی در تمدن اسلامی علاوه بر تبادل نظرات علمی، آموزش نجوم هم صورت می گرفت. این رصدخانه بسیار مجهز بود و ابزار های موجود در آن از دقت نسبتاً بالایی داشتند. حتی می توان آن را نخستین رصدخانه مجهز دانست که قبل از اختراع تلسکوپ ساخته شد و تا۳۰۰ سال بعد از آن نیز رصدخانه ای به مجهزی آن در دنیای غرب به وجود نیامد. بنابراین تا دوره رنسانس یکی از بهترین راهنمای رصدخانه های اروپا، محسوب می شد تا آن جایی که رصدخانه های بزرگ مغرب زمین همچون رصدخانه های تیکو براهه و کپلر تحت تاثیر رصدخانه مراغه بوده اند. به دلیل اهمین بالای این رصدخانه در ۱۳۶۴خورشیدی با شماره ۱۶۷۵ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.

خواجه نصیرالدین طوسی برای ساخت رصدخانه مراغه و ابزارهای رصد از دانش و هنر دانشمندان و استادان زمان خود استفاده کرد. وی ۲ تا هدف را برای این اقدام خود دنبال می کرد:یکی بازگرداندن و اسکان دانشمندان، که در اثر حمله مغول‌ها فرار کرده بودند، دوم ایجاد یک مرکز علمی. وی هر یک از دانشمندان را مسئول بخشی کرد که تبحر داشتند.

همچنین به دستور هولاکو همه آلات رصد لازم را که در بغداد و نقاط دیگر مغولان به غارت گرفته بودند در مراغه در اختیار خواجه قرار دادند.

مهمترین نتیجه و کار تحقیقی رصدخانه مراغه زیجی بود به نام زیج ایلخانی که بعد از رصد ستارگان و اجرام آسمانی توسط منجمان و محققان و به ریاست خواجه تنظیم شد. این اثر علمی نه تنها در تحول و تکامل علم نجوم موثر واقع شد بلکه برای نسل های بعدی نیز راهنمای خوبی به حساب آمد. این زیج شامل چهار قسمت بود در تواریخ، در سیر کواکب و مواضع و طول و عرض آنها، در اوقات، در باقی اعمال نجوم.

علاوه بر رصد خانه مراغه خواجه نصیر الدین طوسی برج رادکان در روستای رادک را طراحی و برای رصد آسمان و گاه شماری از آن استفاده کرد. این برج ۲۵ متری مهم ترین جزئیات تقویم خورشیدی را برای منجمان مشخص می کرد. همچنین بلندترین برج نجومی دنیا به حساب می آمد و تنها برجی بودکه توانایی تعیین چهار فصل، سال کبیسه و آغاز نوروز را دارد. این برج امکانات تشخیصی بسیار بالایی داشت و در تمام سال، زمانی که خورشید به اوج خود می رسد، می توان آفتاب و سایه را بر ۲ دیوار برج دید که به یک اندازه می شوند و نیم روز نجومی یا هنگام اذان ظهر را نشان می دهند.

ابوالوفا بوزجانی

ابوالوفا بوزجانی

ابوالوفا بوزجانی ستاره‌شناس برجسته ایرانی و از مشهورترین دانشمندان مسلمان قرن چهارم هجری بود که سهم بسزایی در پیشرفت علم نجوم داشته است. وی در رصد خانه بغداد فعالیت می کرد و پژوهش‌های نجومی او در ناحیه‌ای در بغداد به نام باب التِّبْن و در زمان حکومت عزالدوله دیلمی انجام می‌شد که این محل را باید رصدخانه شخصی ابوالوفا دانست.

یکی از مهم ترین آثار بوزجانی در علم نجوم المجسطی یا کتاب الکامل است که بسیار دنباله رو مجسطی بطلیموس است. این کتاب سه بخش دارد که به مثلثات، مثلثات کروی و در بخش سوم به نظریات نجومی می پردازد. کتاب المجسطی بوزجانی شامل داده های رصدی بسیار دقیقی است که تا سده ها پس از آن در کارهای نجومی از آنها بهره گیری می شد. برای نمونه یکی از دستاوردهای بوزجانی در این کتاب این بود که برای نخستین بار شعاع دایره مثلثاتی را برابر با یک در نظر می گیرد که این اندازه گیری ها را بسیار آسان می کند زیرا تا پیش از بوزجانی همواره ستاره شناسان این شعاع را برابر با ۶۰ در نظر می گرفتند. به طور کلی می توان گفت بوزجانی با  نوشتن این کتاب پیشرفت های بسیار مهمی در علم نجوم به وجود آورد.

علاوه بر این یکی از مهم ترین کارهای نجومی بوزجانی همکاری او با ابوریحان بیرونی در رصد ماه گرفتگی بوده است. ابوریحان در خوارزم با ابوالوفا در بغداد قرار گذاشتند که هر۲ تَن آن را رصد کنند و این کار برای یافتن اختلاف طول جغرافیایی این ۲ شهر صورت گرفت. در نتیجه این همکاری، اختلاف ساعت میان نصف النهارهای این۲ شهر نزدیک به یک ساعت استخراج شد که به مقدار واقعی بسیار نزدیک است.

براساس نوشته ابوریحان بیرونی ابوالوفا در کتاب المجسطی خود مقدار میل(کوچکترین زاویه میان یک شی و استوای سماوی) ستارگان را بسیار به دقت اندازه گیری کرد. همچنین وی حرکات ماه را به گستردگی مورد بررسی قرار داد و زیجی را در نجوم

نوشت که تا هشت رقم اعشار دقیق بود و این در حالی بود که مقادیر به دست آمده توسط بطلمیوس تنها تا سه رقم اعشار دقت داشت.

در غرب تاکنون پژوهش های زیادی درباره بوزجانی صورت گرفته است. برای نمونه می توان به پژوهش جنجال برانگیز سدیو ستاره شناس فرانسوی در ۱۸۳۶ میلادی اشاره کرد او ادعا می کند که بوزجانی، ۹ قرن پیش از تیکو براهه منجم دانمارکی، اختلاف سوم حرکت ماه را کشف کرده است. به علت خدمات فراوان بوزجانی و آثار بی نظیرش در نجوم، دانشمندان اروپایی، قرن دهم میلادی را دوران ابوالوفا نامیده و یکی از دهانه های ماه را نیز به نام او نامگذاری کردند.

 ابوریحان بیرونی

ابوریحان

دوره سامانیان عصر پیشرفت و جهش ایران در زمینه علم نجوم بود. در این دوره دانشمندان بسیاری به اخترشناسی پرداختند که یکی از معروفترین آنها ابوریحان بیرونی بود. وی یکی از افتخارات و اخترشناسان بزرگ و صاحب نام ایرانی است.

 

او به حق نخستین دانشمند مشرق زمین است که درباره حرکت زمین به دور خورشید مباحثی را مطرح کرد. رصد خسوف و کسوف، ساخت کره جـغـرافـیایی، طرح نظریه وجود قاره آمریکا، سیر نور و صوت، طول و عرض جغرافیایی و سمت قبله بلاد، چگونگی تعیین قبله و ساحت محراب مسجد از جمله دستاوردهای دیگر وی است.

بیرونی خورشیدگرفتگی هشتم آوریل ۱۰۱۹میلادی را در کوه‌های لغمان در افغانستان کنونی رصد و بررسی کرد و در مورد ماه‌گرفتگی سپتامبر همین سال را در غزنین پژوهش کرد. علاوه بر این توانست با انجام دادن فعالیت های علمی شیوه های اندازه گیری زمین و فاصله های روی آن را به وسیله مثلث بندی معرفی کند.

عمرخیام نیشابوری

حکیم عمرخیام

خیام نیشابوری یکی از معروفترین منجمان ایرانی در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری در دوره سلجوقی بود. وی در دربار ملکشاه سلجوقی به عنوان اختربین خدمت می کرد اگرچه به اختربینی اعتقاد نداشت.

 

یکی از برجسته ترین اقدامات خیام در این دوران اصلاح و تنظیم تقویم و گاهشماری جلالی بر مبنای علمی تازه بود که در نهایت ملکشاه این تقویم را به عنوان تقویم رسمی ایرانیان پذیرفت.
همچنین خیام موفق به اندازه گیری طول سال خورشیدی به میزان ۳۶۵.۲۴۲۱۹۸۵۸۱۵۶ روز شد که فقط دارای یک ساعت خطا به ازای هر پنج هزار و ۵۰۰ سال است در حالی که تقویم گریگوری که چهار قرن بعد در اروپا تنظیم شد دارای یک روز خطا در هر سه هزار و ۳۳۰ سال است.
از دیگر فعالیت های ارزنده نجومی در ایران که عمر خیام در آن نقش داشت ایجاد رصدخانه بزرگ در زمان ملکشاه سلجوقی بود که ابن اثیر هم به آن اشاره کرده است. وی می نویسد: در ۴۶۷هجری رصدی برای سلطان ملکشاه ترتیب یافت و جماعتی از بزرگان منجمین در عمل آن شرکت کردند و از آن جمله بودند عمر بن ابراهیم الخیامی و ابوالمظفر الاسفزاری و میمون النجیب الواسطی و جز آنان.

بعضی از ایده ها و نظریات خیام در علم ستاره شناسی و نجوم در زمان رنسانس به اروپا منتقل شد و زمینه و پایه تحول علم نجوم در جهان مدرن شد.

 غیاث‌الدین جمشید کاشانی

جمشید کاشانی

دوره تیموری یکی از دوره‌های اوج تاریخ نجوم در ایران به شمار می‌رود. با روی کار آمدن الغ‌بیگ توجه به علم نجوم بیش از پیش شد. الغ بیگ رصدخانه‌ای در سمرقند بنا کرد و وزیر خود غیاث‌الدین جمشید کاشانی را که یکی از دانشمندان علم نجوم بود در آنجا برای تحقیقات نجومی به خدمت گرفت و امکانات رصدی را در اختیار وی گذاشت. بنابراین با تلاش‌های الغ بیگ و غیاث‌الدین کاشانی زیج ایلخانی در این دوره اصلاح شد و علم نجوم در ایران توانست قدم‌هایی به جلو بردارد.

 

غیاث الدین کاشانی بعــد از انجــام تحقیق ها ابــزار و آلات رصدی و نجومی مختلفی برای محاســبات دقیق حرکت و وضعیت ســتارگان اختراع کند. این منجم دوره تیموری در دوران فعالیت علمی‌اش کتاب‌های گوناگونی در زمینه نجوم به نگارش در آورد. برای نمونه وی نتیجه رصدها و محاسبات نجومی خود را در کتابی به نام زیج خاقانی که یکی از مهم ترین زیج های ایرانی محسوب می شود را نوشت.

رساله‌ی مختصری به فارسی درباره‌ علم کیهان‌شناسی از دیگر آثار وی است. همچنین در رساله‌ کمالیه از قطر زمین و نیز قطر خورشید، ماه، سیارات، و ستارگان و فاصله‌ی آن ها از زمین سخن گفته است. وی در  نُزْهَهُ الحَدائِق در مورد یکی از اختراعات خود به نام طبق المناطق صحبت کرد که با این دستگاه می‌توان محل ماه و خورشید و پنج سیاره‌ شناخته شده تا آن زمان و نیز فاصله‌ هر یک از آن‌ها را تا زمین و برخی پارامترهای سیاره‌ای دیگر را به دست آورد.

 

همچنین بخوانید:

چگونه علم نجوم به وجود آمد؟

ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.